اگر به تاریخ رجوع کنیم افرادی همچون ابوذر و سلمان مقداد را خواهیم دید که آنجا که امامشان مامور به سکوت است اینان زبان امامشان شده و فریاد اعتراض بر سر غاصبان و منحرفان می کشند.
اگر نبود اعتصاب عبدالله بن مسعود و فریاد ابوذر در عهد عثمان _آنجا که مولایشان علی برای حفظ شالوده امت مامور به سکوت است_ شاید امروز ما عثمان را پاکتر از علی می دیدیم! فداکاری های حجر بن عدی که یادت هست! قیام حجر با رضایت امامش در حالی بود که هنوز پیمان صلح با معاویه تداوم داشت.
و اکنون خواص نیز وظیفه دارند آنجا که رهبرشان مجبور است زبان در کام نهد تا آنجا که پا از دایره مصلحت فراتر نرود افشاگری کنند. نمی توان به بهانه حفظ مصلحت به آنان که به پرونده سازی عادت دارند به آنان که می خواهند خودشان و هم مسلکانشان ولو به هر قیمتی در رأس بمانند اجازه فعالیت داد.
برادر من و خواهر گرامی هر مهره ای باید در جای خویش چینش شود از رهبری است که با ارشاد جامع و کلی مسیر را روشن کند و از ماست که نگذاریم برخی از توصیه رهبری به سکوت سوء استفاده کنند و هر آنچه دلشان می خواهد بگویند و انجام دهند. ... اینان هر موقع که فرصت را برای خویش باز بینند چشم بر روی فرامین رهبری می بندند و آنگاه که کسی پاسخشان دهد تابلوی سکوت و مصلحت عَلَم می کنند.
جنگ صفین را به خاطر آوریم که جماعتی علیه قرآن شمشیر کشیدند و چون اوضاع را پس دیدند قرآن را عَلَم کردند ... فریب قرآن بر نی کردنشان را نخورید