بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
روز 8 فروردین با خبر شدم که پدربزرگم فوت شده و باید هر چه سریعتر شبانه خودم را به زادگاه پدری ام میرسوندم تا بتونم تو مراسم تشییع و تدفین حاضر باشم. شب با تاخیر و دوان دوان خودمو به ماشین رسوندم هنوز نیم ساعتی از حرکت اتوبوس نگذشته بود که یه مرتبه مثل اجل معلق درد شدید دندونم شروع شد به حدی که بعضی وقتا بی اختیار سرمو به صندلی اتوبوس می کوبیدم! و بی صبرانه منتظر رسیدن به مقصد بودم که با آمپول مسکن از شر دندون درد لعنتی خلاص بشم. ولی مگه اتوبوس به همین راحتی به مقصد میرسید؟!!.. هر دقیقه برام قد یه روز طولانی شده بود، خدا میدونه تا رسیدن به مقصد چی کشیدم!
ولی روز شانزدهم که برمیگشتم بخاطر اینکه قبل از حرکت اتوبوس دو سه تا قرص ژلوفن خورده بودم دیگه احساس درد به سراغم نیومد و البته من هم خدا خدا میکردم که اتوبوس یه ذره دیرتر به مشهد برسه تا بدخواب نشم و بتونم بیشتر استراحت کنم. از تربت که رد میشدیم یه مرتبه یاد بی تابی موقع رفتنم افتادم که با تمام وجود آرزو میکردم که زودتر به مقصد برسم و حالا که دلم میخواست اتوبوس دیرتر به مقصد برسه تا فاصله بین رسیدن به خونه و نماز صبح را کمتر بیدار باشم و از مقایسه این دو حالت لبخند تلخی روی لبام نشست. با خودم گفتم احمد! اونوقت که درد داشتی هر دقیقه برات مثل یه روز طولانی به نظر میومد و دوست داشتی زودتر به مقصدت برسی اگه درد فراق امام زمان را هم احساس می کردی، برای ظهور امام زمان لحظه شماری می کردی و دوری آقا برات غیر قابل تحمل میشد. و صد البته از همین مثال و مقایسه ساده فهمیدم که نه ! من منتظر واقعی نیستم ...
شما چقدر برای ظهور امام زمان عجل الله فرجه لحظه شماری می کنید؟!
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
شهادت امام حسن عسکری علیه السلام را به خلف آن حضرت ، امام زمان عجل الله فرجه الشریف و همه شیعیان تسلیت می گوییم .
در باور عامیانه روز پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام ( 9 ربیع الاول ) را روز آغاز امامت حضرت ولیعصر عجل الله فرجه انگاشته و به این مناسبت جشن و سرور بپا می کنند. برخی که به مراتب امامت آگاهی دارند چنین توجیه می کنند که چون روز 8 ربیع روز شهادت است ما جشن آغاز امامت حضرت ولیعصر را یک روز پس از آن برگزار میکنیم. این توجیه کاملا منطقی و بجا بوده و در جای خویش بسیار نیکوست. ما نیز ذیلا برای آگاهی بیشتر برخی از خوانندگان محترم مطالبی را متذکر می شویم :
در قرآن کریم هدف خلقت را عبادت و پرستش خداوند دانسته (1) و اقامه پرچم توحید را غایت نظام آفرینش معرفی می کند. لیکن پر واضح هویداست که دست یافتن به این مقصود بدون اقامه حجج و نشانه هایی از جانب خداوند غیرممکن است و تا بشر نشانه های هدایت را از جانب خداوند متعال دریافت نکند نمیتواند معبود حقیقی خویش را پرستش کند. برهمین مبنا خداوند نیز دو حجت برای آدمی که او را بر فطرت توحید آفریده قرار داده است : 1. عقل که حجت درونی و به تعبیری پیامبر درونی انسان است 2. پیامبران و اوصیاء آنان که حجت بیرونی خداوند بر بشرند. این دو مکمل و متمم یکدیگرند آنچنانکه راهنمایی حجج الهی بی مدد عقل کارساز نیفتد و چشم عقل نیز بی نور هدایت انبیا کور و اعمی است.
از آنجا که توحید و یکتا پرستی غایت نظام آفرینش بوده و صد البته بدون وجود حجت خدا تحقق این هدف میسور نیست در روایات ما نیز نسبت به ضرورت وجود حجت خدا تاکید فراوانی وجود دارد (2) آنسان که فرموده اند زمین بدون وجود حجت لحظه ای آرام نمیگیرد و اهلش را در خویش فرو میبرد(3). شخصی از امام رضا علیه السلام پرسید: آیا زمین بدون حجت خدا باقی می ماند؟ امام علیه السلام فرمود : خیر . آن شخص گفت : ولی از جد شما امام جعفر صادق علیه السلام اینگونه به ما رسیده که اگر حجت خدا نباشد زمین اهلش را نابود میکند. ( یعنی اینکه باید زمینی باشد تا اهلش را نابود گرداند. ) امام رضا علیه السلام فرمود : منظور این است که زمین نابود میشود و این همان معنای نابودی اهل زمین است(4). در روایتی دیگر از معصومین علیهم السلام روایت شده که اگر دو نفر در روی زمین باقی بمانند یکی از ان دو حجت بر دیگری خواهد بود(5) .
تفصیل این مطلب را به فرصتی دیگر وامی نهیم و خاطر نشان میکنیم به مقتضای روایات فراوان و دلائل عقلی موجود در این باب میتوان نتیجه گرفت از آنجا که زمین حتی برای یک لحظه هم از حجت و راهنمای الهی خالی نمی ماند آغاز امامت هر یک از ائمه اطهار علیهم السلام نیز بلافاصله پس از مرگ ظاهری امام پیشین علیه السلام می باشد. بنابراین آنچه در لسان عامه شهرت یافته که امامت امام زمان عجل الله فرجه روز پس از شهادت امام حسن عسکری است فاقد اساس میباشد مگر آنکه در مورد اقامه جشن اینگونه توجیه کنیم که به احترام اقامه عزای شهادت امام عسکری علیه السلام جشن آغاز امامت حضرت ولی عصر عجل الله فرجه یک روز دیرتر برگزار می شود.
حواشی :
(1) سوره ذاریات ، آیه 56
(2) الکافی ، ج1 ، ص 168 ، باب الاضطرار الی الحجة
(3) همان ، ص 179 ، باب الاضطرار الی الحجة
(4) همان
(5) همان
بسم الله الرحمن الرحیم
تاثیر انقلاب بر زمینه سازی ظهور را نمیتوان انکار کرد لیکن علاوه بر شناخت امام و فلسفه ظهور که انقلاب نقشی کلیدی در جهت آن داشت توجه بشر به این نکته که حل اساسی مشکلات از توان عادی بشر خارج است و اضطرار انسان به قیام مصلح ، نیز در تعجیل ظهور بسیار مهم و بنیادی است. امشب از بخش اخبار شبکه اول سیما شنیدم که اوباما رئیس جمهور آمریکا گفته است : حل مشکلات اقتصادی آمریکا از توان ما خارج است و نیاز به معجزه دارد. امیدوارم همه مردم دنیا با هر مذهب و عقیده ای این مطلب را درک کنند که نخواهند توانست خود به تنهایی خوشبختی خویش را رقم بزنند. نگارنده بر این پندار است فاجعه غزه که نفرت از اسرائیل را در بین مردم جهان گسترش داد و مشکلات اقتصادی غرب که آیینه عجز بشر در تامین خوشبختی و تحصیل سعادت است از زمینه های عطش مردم برای ظهور منجی و تقریب قیام ولیعصر عجل الله فرجه الشریف است.
بسم الله الرحمن الرحیم
یادم میاد سال 1379 یکی از اساتید در قم به من گفت : خاطره تشرف آیت الله نمازی شاهرودی به محضر پر برکت امام زمان و تعبیر آنحضرت عجل الله فرجه در مورد آیت الله العظمی وحید خراسانی را خدمت ایشان عرض کردم ؛ آیت الله وحید خراسانی بدون اینکه منکر این خاطره بشن لبخندی برخاسته از تواضع زدند و فرمودند : ما که اونجا نبودیم.
خلاصه تشرف آیت الله نمازی شاهرودی از این قراره :
آیت الله نمازی شاهرودی در جوانی به قصد تشرف به عتبات عالیات و حج به سمت عراق و از اونجا هم به طرف عربستان حرکت می کنند . جاده های عربستان در آن زمان خاکی بود لذا حرکت اتومبیل های کاروان توام با گردو خاک بود . از قضا اتومبیلی هم که آیت الله نمازی داخلش بودند آخر کاروان بود و همین باعث می شد که گردو خاک وارد اتومبیل بشه و تنفس رو یه مقدار مشکل کنه. راننده که شخصیت ماجراجویی داشت تصمیم گرفت هر طور شده خودشو به جلو کاروان برسونه تا از شر گردو خاک ( یا به قول ما خراسانی ها « دولخ » ) خلاص بشه. لذا برای اینکه بتونه سبقت بگیره از جاده خارج شد ولی خروج از راه همان و بدتر شدن شرایط و آخرالامر گم شدن تو بیابان همان. طوفان هم باعث شده بود که آثار جاده به کلی محو بشه. بنزین که تموم شد هنوز امیدی بود که با پای پیاده راهشونو ادامه بدن ولی انگار مقدر شده بود که قمقمه ها و مشکها هم با باک خالی اتومبیل همنوا بشن و اونا هم به نشانه همدردی با اتومبیل پر از خالی شدند. سرنشینهای ماشین موندند و صدای باد که سمفونی مرگ را اجرا میکرد. آیت الله نمازی نقل میکنه : به همراهان گفتم رفقا ظاهرا گریزی از مرگ نیست بنابراین هر کس برای خودش یک قبر بکنه و داخلش بخوابه تا بعد از مردن حرکت شن جسدشو بپوشونه و بدنش طعمه حیوانات و لاشخورها نشه. اما همونجور که قبر میکنید همه با صدای بلند صدا بزنید « یا ابا صالح ادرکنا » . افراد مشغول کندن زمین شدند و سرور کائنات رو به کمک می خواندند که یه دفعه از دور یه عرب بیابانگرد در لباس شتر چران با یه قطار شتر به ما نزدیک شد.
مرد اعرابی اومد کنار من و با عربی فصیح که از یه اعرابی شتر چران بعید بود پرسید: شما ازکجا هستید و اینجا چکار میکنید؟ پس از شنیدن پاسخ ، مرد اعرابی گفت : برین داخل اتومبیل بشینید،من شما رو به کاروانتون می رسونم ! با شنیدن سخن اعرابی هیبت و عظمت شخصیتش برجان و قلبم مستولی شد و مثل بچه ای که از یک مرد بزرگ حرف شنوی داره بدون اینکه هیچ کدوم از ما یادش بیاد که ماشین که بنزین نداره بلافاصله داخل اتومبیل نشستیم. اعرابی کنار من نشست و با اینکه صندلی بک نفره بود اصلا احساس ضیق مکان نمی کردم. مرد اعرابی به راننده دستور داد ماشینو روشن کنه و حرکت کنه و بعد هم بی آنکه صدای ماشین دربیاد به راه افتاد گویا اتومبیل معرفتش بیشتر از ما بود و آقا رو شناخته بود که حتی صدای معمولش رو هم قطع کرده بود. اعرابی در حین حرکت اتومبیل، انگشت اشاره دستشو رو به جلو تکون میداد . من که بخاطر همراهی اعرابی احساس آرامش میکردم و حتی یک لحظه هم در اندیشه هویت این مرد ناشناس نبودم گفتم : در ایران ما برخی از جاده ها آسفالتند و میوه و ارزاق و برکت زیاد است در حالی که در عربستان شما جاده به این مهمی هم آسفالت نشده و قیمت ارزاق خیلی بالاست. مرد ناشناس گفت : برکت ایران به خاطر ما اهل بیت است ... و به همین منوال من هرچه از اوضاع ایران و راحتی زندگی در انجا نسبت به عربستان میگفتم مرد عرب جواب میداد : این به برکت ما اهل بیت است. ولی باز هم حتی یک لحظه به ذهنم خطور نکرد که آخه این مرد ناشناس کیه که خودشو به اهل بیت نسبت میده؟!! مرد بیابان گرد که حالا ناجی ما شده بود در وسط گفته هاش فرمود : در ایران عنایت ما به علما از جمله آخوند ملا علی همدانی و شیخ حسین خراسانی ( آیت الله وحید خراسانی ) میرسد.
من محو سخنان اعرابی بودم که ناگهان چشمم به سیاهی کاروان خودمون افتاد و پس از چند لحظه به نزدیکی کاروان رسیدیم . انگشت مرد اعرابی از حرکت ایستاد و ماشین متوقف شد . وقتی از ماشین پیاده شدیم تا سرمو برگردوندم مرد اعرابی ناپدید شد و مثل آدمی که تازه بیدار شده باشه فریاد زدم این اعرابی آقامون ولیعصر عجل الله فرجه الشریف بود .
اگه در زمان پهلوی ایران ما زیر سایه عنایت امام زمان بوده الآن که مبنای قانون شریعت مقدس اسلام هست حتما عنایت امام زمان به ایران اسلامی ساری و جاری است. در زمانی که فواره قدرت به ظاهر بزرگ دنیا آمریکا رو به سرنگونی و افول هست و قوس نزول رو طی می کنه ایران اسلامی ما که پشتوانه قدرتش ایمان و توکل به خداست _ ایمان و توکلی که ماهیتش از جنس فواره های دنیوی نیست که بعد از هر بلندی سرنگونی داشته باشه _ پله های سربلندی و عزت و رو طی میکنه: از جمله پرتاب ماهواره ساخت داخل با ماهواره بر داخلی در شرایطی که قدرتهای بزرگ دنیا دست به گریبان مشکلات اقتصادی هستند.
کشور ما مملکت امام زمان است
بسم الله الرحمن الرحیم
یادم میاد سال 1379 یکی از اساتید در قم به من گفت : خاطره تشرف آیت الله نمازی شاهرودی به محضر پر برکت امام زمان و تعبیر آنحضرت عجل الله فرجه در مورد آیت الله العظمی وحید خراسانی را خدمت ایشان عرض کردم ؛ آیت الله وحید خراسانی بدون اینکه منکر این خاطره بشن لبخندی برخاسته از تواضع زدند و فرمودند : ما که اونجا نبودیم.
خلاصه تشرف آیت الله نمازی شاهرودی از این قراره :
آیت الله نمازی شاهرودی در جوانی به قصد تشرف به عتبات عالیات و حج به سمت عراق و از اونجا هم به طرف عربستان حرکت می کنند . جاده های عربستان در آن زمان خاکی بود لذا حرکت اتومبیل های کاروان توام با گردو خاک بود . از قضا اتومبیلی هم که آیت الله نمازی داخلش بودند آخر کاروان بود و همین باعث می شد که گردو خاک وارد اتومبیل بشه و تنفس رو یه مقدار مشکل کنه. راننده که شخصیت ماجراجویی داشت تصمیم گرفت هر طور شده خودشو به جلو کاروان برسونه تا از شر گردو خاک ( یا به قول ما خراسانی ها « دولخ » ) خلاص بشه. لذا برای اینکه بتونه سبقت بگیره از جاده خارج شد ولی خروج از راه همان و بدتر شدن شرایط و آخرالامر گم شدن تو بیابان همان. طوفان هم باعث شده بود که آثار جاده به کلی محو بشه. بنزین که تموم شد هنوز امیدی بود که با پای پیاده راهشونو ادامه بدن ولی انگار مقدر شده بود که قمقمه ها و مشکها هم با باک خالی اتومبیل همنوا بشن و اونا هم به نشانه همدردی با اتومبیل پر از خالی شدند. سرنشینهای ماشین موندند و صدای باد که سمفونی مرگ را اجرا میکرد. آیت الله نمازی نقل میکنه : به همراهان گفتم رفقا ظاهرا گریزی از مرگ نیست بنابراین هر کس برای خودش یک قبر بکنه و داخلش بخوابه تا بعد از مردن حرکت شن جسدشو بپوشونه و بدنش طعمه حیوانات و لاشخورها نشه. اما همونجور که قبر میکنید همه با صدای بلند صدا بزنید « یا ابا صالح ادرکنا » . افراد مشغول کندن زمین شدند و سرور کائنات رو به کمک می خواندند که یه دفعه از دور یه عرب بیابانگرد در لباس شتر چران با یه قطار شتر به ما نزدیک شد.
مرد اعرابی اومد کنار من و با عربی فصیح که از یه اعرابی شتر چران بعید بود پرسید: شما ازکجا هستید و اینجا چکار میکنید؟ پس از شنیدن پاسخ ، مرد اعرابی گفت : برین داخل اتومبیل بشینید،من شما رو به کاروانتون می رسونم ! با شنیدن سخن اعرابی هیبت و عظمت شخصیتش برجان و قلبم مستولی شد و مثل بچه ای که از یک مرد بزرگ حرف شنوی داره بدون اینکه هیچ کدوم از ما یادش بیاد که ماشین که بنزین نداره بلافاصله داخل اتومبیل نشستیم. اعرابی کنار من نشست و با اینکه صندلی بک نفره بود اصلا احساس ضیق مکان نمی کردم. مرد اعرابی به راننده دستور داد ماشینو روشن کنه و حرکت کنه و بعد هم بی آنکه صدای ماشین دربیاد به راه افتاد گویا اتومبیل معرفتش بیشتر از ما بود و آقا رو شناخته بود که حتی صدای معمولش رو هم قطع کرده بود. اعرابی در حین حرکت اتومبیل، انگشت اشاره دستشو رو به جلو تکون میداد . من که بخاطر همراهی اعرابی احساس آرامش میکردم و حتی یک لحظه هم در اندیشه هویت این مرد ناشناس نبودم گفتم : در ایران ما برخی از جاده ها آسفالتند و میوه و ارزاق و برکت زیاد است در حالی که در عربستان شما جاده به این مهمی هم آسفالت نشده و قیمت ارزاق خیلی بالاست. مرد ناشناس گفت : برکت ایران به خاطر ما اهل بیت است ... و به همین منوال من هرچه از اوضاع ایران و راحتی زندگی در انجا نسبت به عربستان میگفتم مرد عرب جواب میداد : این به برکت ما اهل بیت است. ولی باز هم حتی یک لحظه به ذهنم خطور نکرد که آخه این مرد ناشناس کیه که خودشو به اهل بیت نسبت میده؟!! مرد بیابان گرد که حالا ناجی ما شده بود در وسط گفته هاش فرمود : در ایران عنایت ما به علما از جمله آخوند ملا علی همدانی و شیخ حسین خراسانی ( آیت الله وحید خراسانی ) میرسد.
من محو سخنان اعرابی بودم که ناگهان چشمم به سیاهی کاروان خودمون افتاد و پس از چند لحظه به نزدیکی کاروان رسیدیم . انگشت مرد اعرابی از حرکت ایستاد و ماشین متوقف شد . وقتی از ماشین پیاده شدیم تا سرمو برگردوندم مرد اعرابی ناپدید شد و مثل آدمی که تازه بیدار شده باشه فریاد زدم این اعرابی آقامون ولیعصر عجل الله فرجه الشریف بود .
اگه در زمان پهلوی ایران ما زیر سایه عنایت امام زمان بوده الآن که مبنای قانون شریعت مقدس اسلام هست حتما عنایت امام زمان به ایران اسلامی ساری و جاری است. در زمانی که فواره قدرت به ظاهر بزرگ دنیا آمریکا رو به سرنگونی و افول هست و قوس نزول رو طی می کنه ایران اسلامی ما که پشتوانه قدرتش ایمان و توکل به خداست _ ایمان و توکلی که ماهیتش از جنس فواره های دنیوی نیست که بعد از هر بلندی سرنگونی داشته باشه _ پله های سربلندی و عزت و رو طی میکنه: از جمله پرتاب ماهواره ساخت داخل با ماهواره بر داخلی در شرایطی که قدرتهای بزرگ دنیا دست به گریبان مشکلات اقتصادی هستند.
کشور ما مملکت امام زمان است.